سلام
خب راستش پيش مياد!
نمي دونم چرا ولي ياد دوران راهنمايي افتادم! آخه يه معلمي داشتيم مثل اين استاد شما حالش خراب بود .. ثلث اوم من عين به عين جملات كتاب رو نوشتم (البته از رو كتاب) چشمتون روز بد نبينه نمره ام شد 9!!!!!!
ثلث دوم هر چي از دهنم در اومد تو برگه نوشتم داستاني بود .. و شدم 19!!!!
خب هر كسي يه مدليه ...
.
در مورد مراسم افطار هم ... خب من بعد از مراسم تازه با وبلاگ شما آشنا شدم ... وگرنه حتما دعوتتان مي كرديم.
به هر حال اين مراسمات ادامه دارد ...
ان شا الله در برنامه هاي بعدي خدمتتان باشيم
يا حق