• وبلاگ : ياغي
  • يادداشت : عمو زنجير باف
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محمد 

    انجمن فردوسي شروع به كار كرد . حتما به آدرس www.ferdosi.parsiblog.com مراجعه نموده و اگر اطلاعات وارد شده از شما صحيح است در بخش نظرات به صحيح بودن اطلاعات خود اشاره فرماييد و اگر هم ناصحيح وارد شده است به صورت صحيح در بخش نظرات بنويسيد.ما بقي اطلاعات مورد نياز شما در آدرس موجود است.

    پاسخ

    به سلامتي . مبارک باشه .

    سلام

    اول معذرت مي خوام كه بدون اطلاع قبلي درخواست تبادل لينك دادم و دوم ممنون كه شما قبول كردين و افتخار دادين.

    سوم: اين پستتون خيلي متفاوت بود،‏اما خيلي معذرت مي خوام شعر طه قشنگتر بود.

    چهارم: فكر كنم ايندفه هم مثل دفه هاي قبل نتونم نظر خصوصي رو غير فعال كنم.(از بي هنري من همين بس)

    + حاج حشمت 
    سلام چه طوري ؟؟///؟؟

    اين استعداد نهفتت کم کم داره بيدار ميشه ها ؛ اينو خودت تنهاي گفتي يا کسي هم کمکت کرد/عمو زنجر باف بابا اومده چي چي اورده ؛ هيچي / عمو زنجير باف بابا اومده توي دستاش خاليه خالي.موفق باشي

    سلام

    ((عکس خر! ))

    مطلب جديد منه

    منتظر قند ديگري از سوي شما

    با تشكر

    + حاج حشمت 

    سلام دادا شما هم بلههه

    شاعر خوبي مي شي موفق باشي خيلي باحال بود

    از دست شما

    سلام خوب بود ياد اوري کردي من که اين شعر رو فراموش کرده بودم راستي اگه با تبادل لينک موافقي خبر بده حتما بيا اسفراين
    الان تو وضعيت بدي گرفتار شدم كه ادامه راه رو خيلي برام سخت مي كنه

    به قول يه بنده خدايي بايد خيلي مواظب باشم


    چون نتيجه اين پرسش ها يا من رو كامل به اين ور خط مي رسونه يا اون ور خط


    كاش يكي پيدا مي شد جواب بده پس اين همه عالم نماي پر ادعا به چه دردي مي خورن؟

    سلام.

    ((انشايي از کودک مرفه زده ))

    اولين مطلب وبلاگ نو پاي منه

    خوشحال ميشم قندي در اين چاي تلخ بندازين.

    با تشكر

    عمو زنجي باف

    بله ؟
    زنجير من رو بافتي ؟

    بله ؟

    ژوشت كوه انداختي ؟

    بله

    چرا انداختي ؟
    (در اين هنگام عمو زنجير باف به خشم آمده با صداي بلند مي گويد :)

    اينجا چرا نداريم !!!

    عمو زنجير باف ؟

    بله ( در حالي که هنوز آثار خشم رو در چهره اش مي بينيم)

    بابام اومده ؟
    بله

    چي چي آورده ؟ نخود و کيش ميش ؟

    نخير

    عمو زنجير باف ؟

    بله ؟
    پس چي آورده ؟

    هسته آورده
    هسته ي چي چي ؟
    هسته ي پلوتونيم و کيک زرد .

    عمو زنجير باف ؟

    بله ؟
    اينا که گفتي ، خوردنيه ؟

    نخير . برا توي طاقچه هاتونه

    عمو زنجير باف ؟

    بله ؟

    عمو زنجير باف اما من از گشنگي ديگه طاقت ندارم . صبر من طاق شده . شکمم رفته فرو . گونه هام داغ شده !!!

    عمو زنجير باف سخت و خشن : شکمت رفته فرو ؟ طاقتت طاق شده ؟ مگه ايمون نداري ؟ مگه تو کشوري به اسم ايرون نداري ؟
    اما من ...

    عمو زنجير باف سخت و لجوج : ديگه کافر شده اي . پاهات از اون گليم زبر و نمورت داره بيرون مي زنه !! مگه تو نمي شنوي ژاسبونه كه داره تو كوچه ها سخت فرياد ميزنه ؟

    ........................................................

    همين الان همينجوري نوشتمش . مي دونم اصلا كار قويي نيست . اما اومد تو ذهنم .

    خوشم اومد

    ترشي نخوري .... ميشي

    جاري باشي