زمان دانشجوييمون يه اتفاقي واسمون افتاد؛ گير يه استاد بي وجدان افتاديم كه نه درس مي داد نه به وقت مي اومد
اون درس هم يكي از درس هاي مهم بود
به اتفاق بچه ها رفتيم براي اعتراض دم در اتاق رييس آموزش
نمي ونم اونوقت صبح واسه چي پاي سجاده بود بعد از كلي معطلي رييس آموزش درو باز كرد و در حاليكه داشت صلوات مي فرستاد بچه ها اومدن كه اعتراض خودشونو مطرح كنن كه گفت:
اللهم صل علي محمد و آل محمد؛ بريد بيرون
اللهم صل علي محمد و آل محمد؛ كي اينها رو اينجا راه داده،مگه نمي دونيد من كار دارم
اللهم.................................
ديگه تا آخرشو بخون
نمي دونم كي اون دهاتيو كه حتي حرف زدنش هم بلد نبود راه داده بود اونجا و رييسش هم كرده بود
اما هر چي بود كه نمي خورد بيشتر از چند كلاس سواد داشته باشه
آره اينجوريه.....
فكر نمي كنم هيچ وقت تو اين جامعه ضابطه جاي رابطه روبگيره
.
من هم خيلي رنج مي بردم از اين موضوع اما ين رنج فقط منو سرخورده تر كرد همين
شما هم خودتو اذيت نكن(البته اگه مي خواي دلسرد و سرخورده نشي)
اخوي اخيراً دوره هاي تخصصي بالا كشيدن (تنبان ، آب بيني ، گليم از آب و ....) در ميدان وليعصر برگزار ميگردد. به شما توصيه اكيد ميكنم در اين دوره ها حضور پرشور داشته باشيد.
نگران شما هوشنگ.
داشتم ميرفتم ولي كارمون گير كرد
يه بار ديگه ساعتو نيگا كن
من هنوز اينجا و درگير كار تكنيك
ولي تو و رفيقت مث چي گرفتين خوابيدين
ايشالله خوب بخوابين هميشه
منم ديگه كم كم دارم ميرم بگيرم بخوابم خبرم
ولي فكر اين تكنيك داره ديوونه ام ميكنه
ميترسم ازش
ببين الان ساعت چنده که من دارم برات کامنت ميذارم
شاهد باش که تا کي درگير کار تكنيك بودم
گفته باشم....!
خدا بگم چيكار كنه اين براتي لعنتي رو
بي مزه بود...!
اين به اون در