زمان دانشجوييمون يه اتفاقي واسمون افتاد؛ گير يه استاد بي وجدان افتاديم كه نه درس مي داد نه به وقت مي اومد
اون درس هم يكي از درس هاي مهم بود
به اتفاق بچه ها رفتيم براي اعتراض دم در اتاق رييس آموزش
نمي ونم اونوقت صبح واسه چي پاي سجاده بود بعد از كلي معطلي رييس آموزش درو باز كرد و در حاليكه داشت صلوات مي فرستاد بچه ها اومدن كه اعتراض خودشونو مطرح كنن كه گفت:
اللهم صل علي محمد و آل محمد؛ بريد بيرون
اللهم صل علي محمد و آل محمد؛ كي اينها رو اينجا راه داده،مگه نمي دونيد من كار دارم
اللهم.................................
ديگه تا آخرشو بخون
نمي دونم كي اون دهاتيو كه حتي حرف زدنش هم بلد نبود راه داده بود اونجا و رييسش هم كرده بود
اما هر چي بود كه نمي خورد بيشتر از چند كلاس سواد داشته باشه
آره اينجوريه.....