نمي دونم چي بگم...
بايد پذيرفت كه هر جامعه اي يه سري خط قرمز ها داره...
لازمه ي زندگي و فعاليت توي اون جامعه هم رعايت همين هنجارها و خط قرمز هاست...
اگر بخوان محدوديت چاپ رو بردارن خيلي چيزها آسيب مي بينه...
حقيقتش هنوز خيلي روي اين ماجرا فكر نكردم...ولي درحال حاضر احساس مي كنم اين آزادي منطقي نيست...
شما مي گيد كه ما روي هر چيزي اصرار كنيم و بگيممردم اون كارونكنن بدتر مي كنن
آيا نظر شماراجع به فرهنگ هم همينه؟
تا اونجا كه من مي دونم راجع به فرهنگ و مقولات فرهنگي بايد اطلاع رساني بشه خصوصا كتابخواني يا مطالعه كه يه بحث عظيم فرهنگيه.......
حتي در كشورهاي خارجي هم راجع به مقولات فرهنگي آموز داده مي شه و اطلاع رساني مي شه
البته بايد درك مردم رو هم در نظر داشت علي رغم اينكه ما ادعا مي كنيم مردم روشنفكري هستيم ولي تو خيلي موارد...........
يعني تو همه جوامع اينطوره 20درصد مردم روشنفكرند و بقيه عامي
ولي خب تو اون جوامع روشنفكرها براي مردم اهميت خاص دارند نه مثل كشور ما كه تمام نخبه همون بار سفر بستن...
در ضمن مردم بايد بدونن كه هر چي كه مي خونن به صرف اينكه نوشته يك كتاب يا مجله است نمي تونه درست باشه (و يا اينكه هر چي كه مي بينن؛ هر فيلمي ... نمي تونه مستند و راست باشه.......
ولي خب خيلي وقتها من ي بينم مردم اون چيزهايي رو كه مي بينن بدون چون و چرا مي پذيرن
خب! اين هم نياز به يك اطلاع رساني قوي داره كه بايد از آموزش و پرورش شروع بشه (و همون سالهاي ابتدايي روي بچه ها كار بشه) و بعد هم كه رسانه ها و ... وظيفه خودشونو انجام بدن و همين طور دانشگاه ها و اساتيد بيكار نشينن(همونطور كه مي دونيد چه در مدارس و چه در دانشگاه ها جز نمره هيچ چيز ملاك نيست پس چطور ميتونيم به بالا رفتن فهم و درك انديشه ها اميدوار باشيم؟)
كه خب همه اينها نياز به يك چرخه طولاني زماني داره...