نویسنده ، کاغذهای سپید ، قلم شکسته ... - یاغی
  •   نویسنده ، کاغذهای سپید ، قلم شکسته ...
  • نویسنده در اتاق کوچک و نمناکش نشسته بود و شرمنده

    کاغذ سپید مقابلش بود ، هرگاه قصد نوشتن میکرد عقل

    مصلحت پیشه اش کلمات سردی را به او پیشنهاد میکرد

    که نمیشد با آنها میوه ی دانایی را  به همه مردم شهر

    ارزانی داشت . و از طرفی دلش بی پروا بود و کلمات

    بسیار پر شوری را پیشنهاد میکرد ولی نویسنده  بخاطر

    قلمش که روزگار بارها به او زخم وارد کرده بود و هربار این قلم

    از جایی شکسته شده بود و هر بار نویسنده بخش های

    شکسته شده را به هم میچسباند ، نمیتوانست آن همه

    حقیقت بنویسد و میدانست که اگر این بار قلمش بشکند

    دیگر انگشتانش توان در آغوش گرفتن قلم را ندارند ..........

    پ.ن. این تعطیلات چند روزه که به خاطر آلودگی هوا یا هر

    مورد دیگه ای بود ، به من خیلی چسبید .



  • نویسنده: یاغی(یکشنبه 88/4/21 ساعت 7:39 عصر)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • یک بوم و دو هوا
    اشک ها و لبخند ها
    آثار دموکراسی و دیکتاتوری حتی در بازی فوتبال !!!
    یه کلوم حرف حساب
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 415766
    بازدید امروز : 16
    بازدید دیروز : 9
  •   مطالب بایگانی شده

  • از افسانه تا واقعیت
    تابستان 1388
    پاییز 1388

  •   درباره من

  • نویسنده ، کاغذهای سپید ، قلم شکسته ... - یاغی
    یاغی
    منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور منم دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم

  •   لوگوی وبلاگ من

  • نویسنده ، کاغذهای سپید ، قلم شکسته ... - یاغی

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • رند
    حاج حشمت
    خط بارون
    نم نم بارون...
    راهنما
    کویر سبز
    نون والقلم
    ضحی
    مجله خبری متین نیوز
    طالب یار
    مسافر
    فرزند شهید
    نوشته های خط خطی...!!!
    کوثر
    وصله
    بوی باران ( حسرت سابق )
    از زندگی
    روزنوشته های من

    آدم ساده
    سپهران
    مریم
    بیدل

  •  لوگوی دوستان من























  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی