سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آش نخورده و دهن سوخته ! - یاغی
  •   آش نخورده و دهن سوخته !
  • ترم گذشته یکی از کلاس های من و اکیپمون ، طوری بود که
    قبلش خیلی الاف میشدیم ! در نتیجه رفتیم به استادمون گفتیم
    اگه میشه ما کلاس قبل از کلاس خودمون را بیام بشینیم !
    ایشون هم برعکس بعضی از استادها که می گن نه ، گفتند موردی
    نداره فقط اسمتون را در این لیست بنویسید . ما هم اطاعت کردیم !
    این استادمون یه آدمیه که سر یه کلاس حضور و غیاب میکنه و سر
    یک کلاسش این کار را نمیکنه !
    خلاصه ما یه چند صباحی سر همون کلاسی که گفتم رفتیم نشستیم
    ( کلاس ما روز 2 شنبه بود اما نگو استاد حواس پرت اسم ما را در کلاس
    روز 3 شنبه نوشته بود !!!! البته ساعتها یکی بود روز ها فرق داشت )
    خلاصه یه روز یکی از بچه ها اومد گفت کجایید که استاد می خواد
    حذفتون کنه و از این هوچی بازی ها ! گفتیم چرا ؟ گفت استاد سر کلاس
    اسمتون را خونده و بعد گفته : این شارلاتانها ( استادمون یه خرده
    عشقی حرف میزنه ) می خوان سر من را شیره بمالن ! اسمشون
    را در 2 تا لیست نوشتن که هر وقت خواستن نیانو و الکی بگن ما
    توی اون یکی کلاس بودیم ! آقا ما را میگی برق از 3 فازمون پرید
    رفتیم در اتاقشو گفتیم استاد ما که بهتون گفتیم این ساعت میایم
    شما اشتباهی اسم ما را توی لیست 3 شنبه نوشتید و اسممون
    را توی اون یکی لیست خط نزدید .....................
    خلاصه دلیل و مدرک از ما که سر همه کلاس های دوشنبه تون ما
    اومدیم ولی شما حضور غیاب نکردید ( اونم از شانس ما که سر اون
    کلاس که اسم ما تو لیست بوده حضورغیاب میکرده ، سر کلاسی
    که ما میشستیم حضورغیاب نمی کرد ! ) و انکار از ایشون !
    در نهایت ایشون گفت سر همون کلاس اولی که در برگه انتخاب
    واحدتون هست میاید و غیبت هاتون هم پاک نمیکنم!
    ما را میگی پکر از این که تا آخر ترم مثل بچه مثبت ها باید بیایم
    سر کلاس بشینیم و پکرتر از اینکه تا اون موقع هم که سر کلاس
    نشسته بودیم مثل بچه مثبتها همشو غیبت خورده بودیم !!!
    یه چند تا ناسزا به آموزش گفتیم البته بین خودمون ، که این
    چه برنامه ریزی و چرا کلاس ها انقدر زود پر میشه و ما بهمون
    باید همچین کلاس های بخوره و .....

    پ ن . نتیجه ای که اکیپمون از این جریان گرفت این بود که بچه
    مثبتی بهومن نیمده ! اول اینکه چه باشیم سر کلاس چه نباشیم
    غیبت میخوریم ! دوم اینکه چرا الاف نباشیم تو دانشگاه ! ما اهل
    کتابخونه و این حرفا هم نیستیم که ،‏میشستیم تو حیاط و هی
    میگفتیم و میخندیدم و ... تا نوبت کلاسمون بشه ! اگه میدونستیم
    انقدر حال میده ، اصلا نمی رفتیم کلاسمون را عوض کنیم !
    پن . تازه یاد گرفتیم زیادبه اساتید التماس نکنیم چون آدم را بد جوری
    ضایع میکنند ! چون ما سر کلاس هم یکبار به ایشون گفتیم ماجرا را
    یهو جلو همه به بقیه گفت بچه ها مگه من نگفتم چند تا شارلاتان
    هستند که اسمشون را توی 2 تا لیست نوشتند ! آقا بچه ها هم
    بی انصافی نکردندو گفتند بله !

  • نویسنده: یاغی(شنبه 86/6/3 ساعت 12:32 عصر)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • یک بوم و دو هوا
    اشک ها و لبخند ها
    آثار دموکراسی و دیکتاتوری حتی در بازی فوتبال !!!
    یه کلوم حرف حساب
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 415906
    بازدید امروز : 26
    بازدید دیروز : 19
  •   مطالب بایگانی شده

  • از افسانه تا واقعیت
    تابستان 1388
    پاییز 1388

  •   درباره من

  • آش نخورده و دهن سوخته ! - یاغی
    یاغی
    منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور منم دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم

  •   لوگوی وبلاگ من

  • آش نخورده و دهن سوخته ! - یاغی

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • رند
    حاج حشمت
    خط بارون
    نم نم بارون...
    راهنما
    کویر سبز
    نون والقلم
    ضحی
    مجله خبری متین نیوز
    طالب یار
    مسافر
    فرزند شهید
    نوشته های خط خطی...!!!
    کوثر
    وصله
    بوی باران ( حسرت سابق )
    از زندگی
    روزنوشته های من

    آدم ساده
    سپهران
    مریم
    بیدل

  •  لوگوی دوستان من























  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی