سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آخه گاگول بازی تا چه حد !!! - یاغی
  •   آخه گاگول بازی تا چه حد !!!
  • امروز دیگه به اسرار دوستان پاشدیم رفتیم دانشکده ! هی من
    گفتم واسه ما افت کلاسه ولی از لحاظ دیگه هم دیدم بگو و بخنده
    ما هم که همیشه پای ثابت بگو و بخند پا شدیم رفتیم !!!
    اکیپمون صبح یه جا قرار گذاشتیم تا با هم رفتن به دانشکده را
    افتتاح کنیم ! ( البته رفیق خوابگاهیمون نبودچون اون از طرف خوابگاه
    بیاد راحتتره ) خلاصه صبح از یه مسیری ما سوار مینیبوس میشیم
    امروز دیدیم مینی بوسه خالی ذوق کردیم دویدیم سوار شیم که
    راننده گفت سرویسه ، نا فرم ضایع شدیم ! هیچی رسیدیم دانشکده
    دیدیم کارت دانشجویی میبینند البته اگه کسی نیورده بود گیر بهش
    نمیدادن ( فرمالیته ) البته دانشکده ما این طوری نبود اما بعد از
    شلوغی پارسال دانشکده و پخشش توی بی بی سی و تحصن و ...
    این برنامه را راه انداختن ! ما هم تصمیم گرفتیم از فردا کارتمان را به
    لباسمان بچسبانیم و وارد دانشکده بشیم ! یه خرده بخندیم !!!
    هیچی ماجرا از این جا شروع شد که ما میخواستیم بیایم خونه ( البته
    تا ساعت 4 کلاس داشتیم ولی دودر کردیم با همون استادی که
    خاطره آش نخورده و...را نوشتم ) طبق عادت معمول از جلوی دانشکده
    ماشین گرفتیم ، اما دیدیم راننده با نگهبانی خوش و بشی کرد ، ما
    یه خرده به هم نگاه کردیم بعد فکر کردیم آشنا با هم هستند ! هیچی ما
    را تا اونجایی که میخواستیم رسوند ( دانشکده ما توی یه خیابون
    تقریبا فرعیه و تا اونجایی که ما ماشین میگیریم پیاده یه ربع اما
    بروبچ با ماشین حال میکنند ! ) ما هم دونگهامون را روی هم گذاشتیم
    و کرایه ماشین را دادیم یهو راننده گفت این چیه به من میدید من
    آژانس ام کرایه ام این قدر نمیشه که ! تازه ما دوزاریمون افتاد که
    چرا راننده با نگهبانی سلام علیک کرد ! نگهبانه چقدر اسکول آخه
    ندیده بود کی خواسته براش آزانس بگیره و ندید تریپ ما به آژانس
    نمیخوره ! !!! هیچی راننده پول آژانس را از ما گرفت حالا همه اینا
    هیچی راننده آژانسه نباید فکر میکرد که کسی برای 2 قدم راه
    آژانس نمیگیره !!!! بعدش هم دیدیم دوباره رفت طرف دانشکده که
    مسافر اصلی خودشو سوار کنه به این میگن یه تیر و 2 نشون !!!!!
    بد جوری امروز اکیپ ضایع شد اما توی مسیر کارت اینترنتی رایگان
    از طرف دانشکده پیام نور میدادن ( به هر حال باید یه جوری مشتری
    جذب کنند ! ) حالا این کارت اینترنتی رایگان یه خرده داغ دلمون را
    کمرنگ کرد !!!
    امروز یکی از آبدارچی های دانشکده که فکر میکنه ما جزو انجمن
    اسلامی دانشکده ایم و هر وقت میریم توی آبدارخونه اش هر چی
    داشته باشه تعارف میکنه با خنده میگفت رنگ جدید دانشکده مثل
    پادگانه ! ما هم که تازه با حرف اون متوجه این مسئله شدیم با
    خنده ، خنده اونو را ادامه دادیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    این هم از امروز !

  • نویسنده: یاغی(دوشنبه 86/7/2 ساعت 12:48 عصر)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • یک بوم و دو هوا
    اشک ها و لبخند ها
    آثار دموکراسی و دیکتاتوری حتی در بازی فوتبال !!!
    یه کلوم حرف حساب
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 415901
    بازدید امروز : 21
    بازدید دیروز : 19
  •   مطالب بایگانی شده

  • از افسانه تا واقعیت
    تابستان 1388
    پاییز 1388

  •   درباره من

  • آخه گاگول بازی تا چه حد !!! - یاغی
    یاغی
    منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور منم دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم

  •   لوگوی وبلاگ من

  • آخه گاگول بازی تا چه حد !!! - یاغی

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • رند
    حاج حشمت
    خط بارون
    نم نم بارون...
    راهنما
    کویر سبز
    نون والقلم
    ضحی
    مجله خبری متین نیوز
    طالب یار
    مسافر
    فرزند شهید
    نوشته های خط خطی...!!!
    کوثر
    وصله
    بوی باران ( حسرت سابق )
    از زندگی
    روزنوشته های من

    آدم ساده
    سپهران
    مریم
    بیدل

  •  لوگوی دوستان من























  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی