سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اشتباهی رفتیم ! - یاغی
  •   اشتباهی رفتیم !
  • امروز با وجود اینکه خیلی کار داشتم اما به اصرار یکی از دوستان رفتیم یه
    جلسه ای که توسط نهاد ریاست جمهوری تشکیل شده بود ! خلاصه تا
    رسیدیم اونجا دوستم مشکل دست به آب پیدا کرد ما هم که نمیدونستیم
    کجاست و خجالت کشیدیم بپرسیم اون موقع میگفتند نرسیده سراغ این
    محل رو میگیرن دوباره به بهونه اینکه هنوز یکی از دوستانمون که ما رو
    معرفی کرده نیومده از اونجا زدیم بیرون به دنبال همون مکان تا اینکه خدا
    به این رفیقمون رحم کرد و یه موسسه آموزش کامپیوتر و حسابداری باز
    بود رفتیم داخل و اونا هم فکر کردن ما یکی از هنر آمورزهای اونجا هستیم
    در نتیجه مشکلی اتفاق نیفتاد و دوست من هم مشکلش حل شد و
    ما رفتیم که برسیم به جلسه ! رفتیم و آقای آبدارخونه هم اومده بود اما
    ایشون که دوست من رو دعوت کرده بودن و دوست من هم مرا دعوت کرده
    بود به ما نگفتند جلسه کدوم سالن است ما هم اشتباهی رفتیم یه سالن
    دیگه آقا هر چی ما نشستیم خبری از اونایی که قرار بود بیآیند نشد هی
    هم ما میخواستیم بیآییم بیرون افراد صحبت میکردن و خیلی ضایع بود ما
    پاشیم بیایم بیرون خلاصه توی جلسه بود که هی این رفقیمون میگفت تو
    هم یه چیزی بگو آخرش هم انقدر ما رو شارژ کرد که یه پارازیتی ما هم
    انداختیم که از بد روزگار گرفت و ما هم مجبور شدیم یه جوری کشش بدیم
    حالا که فکر میکنم میبینم بد هم حرف نزدیم و خلاصه آخر جلسه هم برای
    یه پروژه ای داشتن گروه بندی میکردن ما هم از رودربایسی پذیرفتیم و
    تلفن و اسم و ایمیلمون هم دادیم و قرار شد وقتی گروهها تکمیل شد
    اطلاع بدهن بریم برای تحقیق حالا ما که درس روش تحقیقمون رو دادیم
    بیرون برامون انجام دادن خیلی خنده داره که حالا بریم یه تحقیقی رو
    انجام بدیم اینجاست که میگن یه بار جستی ملخک و ................
    حالا که جلسه تموم شد و رفتیم که بریم خونه جناب آبدارخونه تماس
    گرفتن با دوست بنده که شما کجا بودید پس چرا نیومدید ؟ من بهتون
    sms زدم،( این گوشی دوست من هم در مواقعی که sms حاوی پیام
    مهمیه دریافتش نمیکنه ) این جلسه اول بود حیف شد نیومدید و ....
    خلاصه دوست من هم به ایشون گفته ما جلسه رو اشتباهی رفتیم و
    ان شاالله جلسه بعدی حتما میایم !
    پ.ن. البته بد هم نشد این اشتباه رفتن، هم جزو یه گروه با حال از
    بچه ها شدیم که میخواهن در باره مسائل اجتماعی و رسانه و
    مطبوعات تحقیق میدانی کنند و هم از دفعه بعد به جلسه اصلی که
    باید میرفتیم میریم ببینیم اونجا چه خبره !
    پ.ن یه روزایی خوبه آدم خودشو بسپاره به دست روزگار ..........
    پ.ن . در ضمن از تمام دوستانی که کمک کردن مشکل وبلاگم
    حل بشود کمال تشکر را دارم .



  • نویسنده: یاغی(پنج شنبه 86/7/26 ساعت 7:25 عصر)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • یک بوم و دو هوا
    اشک ها و لبخند ها
    آثار دموکراسی و دیکتاتوری حتی در بازی فوتبال !!!
    یه کلوم حرف حساب
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 415906
    بازدید امروز : 26
    بازدید دیروز : 19
  •   مطالب بایگانی شده

  • از افسانه تا واقعیت
    تابستان 1388
    پاییز 1388

  •   درباره من

  • اشتباهی رفتیم ! - یاغی
    یاغی
    منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور منم دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم

  •   لوگوی وبلاگ من

  • اشتباهی رفتیم ! - یاغی

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • رند
    حاج حشمت
    خط بارون
    نم نم بارون...
    راهنما
    کویر سبز
    نون والقلم
    ضحی
    مجله خبری متین نیوز
    طالب یار
    مسافر
    فرزند شهید
    نوشته های خط خطی...!!!
    کوثر
    وصله
    بوی باران ( حسرت سابق )
    از زندگی
    روزنوشته های من

    آدم ساده
    سپهران
    مریم
    بیدل

  •  لوگوی دوستان من























  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی