سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جنگل حیوانات - یاغی
  •   جنگل حیوانات
  • یکی بود و یکی نبود زیر گنبد کبود یه جنگلی بود پر از حیوون در

    انواع و اقسام گوناگون اهلی ،وحشی، سفید ، سیاه ، پشمالو

    ، پردار ، قرمز ، زرد ، خزنده و پرنده و ...

    همه این حیوونها در صلح و صفا با هم زندگی نمیکردند ، آقا شیره ادعا

    میکرد رییس جنگله حتی رییس اون جاهایی از جنگل که یه بار هم پا

    نزاشته و از نزدیک ندیده البته بگم که نعره اش همه جای جنگل طنین

    می انداخت حالا چه به صورت مستقیم و چه به صورت پخش با تاخیر .

    حیوونهای ضعیف جنگل با هم متحد نبودند یه گروهشون آقا شیره رو به

    عنوان رییس پذیرفته بودند و زندگی خوبی داشتند اما خیلی از حیوونهای

    ضعیف آقا شیره رو قبول نداشتند و فکر میکردن با باج دادن به حیوونهایی

    مثل گرگ و روباه و پلنگ میتونند جلوی آقا شیره بایستند و...

    اینجا رو داشته باشیم و حالا بریم سراغ حیوونهای قوی از قبیل همون گرگ و

    روباه و پلنگ و... این حیوونها در ظاهر یه طوری رفتار میکردند که حیوونهای

    ضعیف فکر میکردند ، که اینها هر کدومشون با هم دیگه قهرند و کاری به کار

    هم ندارند و جلوی آقا شیره می ایستند بیچاره حیوونهای ضعیف مثل آقا الاغه و

    آقا گاوه و... اما این حیوونهای قوی نه تنها با هم دیگه بده و بستون داشتند بلکه

    اقا شیره چون ساپورتشون میکرد در کلیات امور جنگل با اون مخالفتی نداشتند و

    در ظاهر طوری رفتار میکردند که حیوون ضعیفها فکر میکردند اونا واقعا دوستشون

    هستند و...

    حالا باز بریم سراغ حیوون های ضعیف ، این حیوونها به حیوونهای قوی باج میدادند و

    باهاشون قرار داد می بستند و... تا در مواقع اضطراری این حیوونهای قوی بهشون

    کمک کنند اما هر دفعه که وضع اضطراری پیش میومد نه خبری از قرار داد بود و نه

    خبری از حیوونهای قوی و وقتی هم وضع اضطراری تموم میشد ، این حیوونهای قوی

    پیداشون میشد با هزار جور بهونه ، تا اینکه دوباره حیوونهای ضعیف گولشون رو

    میخوردن و دوباره با اونها قرار داد میبستند و هر بار همون آش بود و همون کاسه  .

    یه حیوونهایی هم این وسط بودند که نه قوی بودند و نه ضعیف اما یه خورده عقل

    داشتند و با آقا شیره رابطه خوبی داشتند و آقا شیره هم برخی از کارهای مهم

    جنگل رو داده بود اونا انجام بدهند تا روزگار به کامشون باشه و ....

    پ.ن. ای کاش حیوونهای ضعیف با هم متحد میشدند ،نه با حیوونهایی که دوستیشون

    مثل دوستی خاله خرسه است .یا حداقل با شیر متحد میشدند و به جای اون همه

    باج های ریز و درشتی که به این حیوون قوی و اون حیوون قوی میدادند به آقا شیره

    میدادند تا آقا شیره هم دم اونها رو داشته باشه به هر حال اون از گرگ و کفتار که

    قدرتمندتر و سخاوتمندتره !

    پ.ن. نتیجه اخلاقی این داستان هم به عهده بیننده ( مثل این سریالها و فیلمهایی که

    آخرش رو یه جوری تموم میکنند که نتیجه به عهده بیننده واگذار میشه ، مثل اونا ) .



  • نویسنده: یاغی(دوشنبه 87/10/30 ساعت 1:11 صبح)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • یک بوم و دو هوا
    اشک ها و لبخند ها
    آثار دموکراسی و دیکتاتوری حتی در بازی فوتبال !!!
    یه کلوم حرف حساب
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 415815
    بازدید امروز : 6
    بازدید دیروز : 6
  •   مطالب بایگانی شده

  • از افسانه تا واقعیت
    تابستان 1388
    پاییز 1388

  •   درباره من

  • جنگل حیوانات - یاغی
    یاغی
    منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور منم دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم

  •   لوگوی وبلاگ من

  • جنگل حیوانات - یاغی

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • رند
    حاج حشمت
    خط بارون
    نم نم بارون...
    راهنما
    کویر سبز
    نون والقلم
    ضحی
    مجله خبری متین نیوز
    طالب یار
    مسافر
    فرزند شهید
    نوشته های خط خطی...!!!
    کوثر
    وصله
    بوی باران ( حسرت سابق )
    از زندگی
    روزنوشته های من

    آدم ساده
    سپهران
    مریم
    بیدل

  •  لوگوی دوستان من























  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی