دیروز دوستم می گفت یکی از فامیلامون ازدواج کرده
![](http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/160.gif)
، اما
از نوع اینترنتی اش
![](http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/117.gif)
! چند و چون کار را ازش پرسیدم ؟
این شازده پسر که دانشجوی دکترای رباتیک یا مگا الکترونیک
( من که از این قرتی بازی ها سر در نمیارم ! یکی از همین
رشته های چه میدونم آدم کش !!!) است ، داشته چت بازی
![](http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/1.gif)
می کرده که با خانمی آشنا میشه ، انگار خانمه هم دانشجوی
کارشناسی یکی از زیر شاخه های رشته جناب دکتر بوده ،
خلاصه بعد از اینکه کاملا از احوالات هم با خبر می شوند ،
شازده پسر دست پدر و مادرش را میگیره و میرند اصفهان
خواستگاری
![](http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/175.gif)
. بعد از آشنایی دو خانواده ، خانواده ها هم متوجه
میشند خصوصیات مشترکی دارند ، مثلا باباهای این 2 کبوتر
عاشق هر 2 ارتشی و جناب سرهنگ هستند ، (البته بابای
شازده دکتر سرهنگ بازنشسته ) و هر 2 خانواده از اون با
عرض پوزش
خر پول ها هستند و به خاطر شغل پدر خانواده
دختر منتقل شدند اصفهان و در تهران در یک منطقه بالا منزل
دارند و
خیلی از خصوصیات مشترکی که خوبیت نداره برای یه
سرهنگ مملکت رو بشه ! القصه ، همین عیدی هم خانواده
دختر خانم هم آمدند تهران خونه شازده پسر ودر طی این رفت
و آمدها و آشنایی ها تصمیم گرفتند آخر مرداد جشن عقد کنان
را برگزار کنند
![](http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/169.gif)
پ ن. خدا این 2 کبوتر عاشق را به پای هم پیر کند و همه ی این
مدل کبوترهای عاشق را !!! دسته جمعی بگیم آمین !!!!!!
نویسنده: یاغی(چهارشنبه 86/5/10 ساعت 7:20 عصر)