صبح که بلند شدیم دیگه عجله ای نبود ! چون فقط مراسم
اختتامیه بود و سخنرانی یکی از نمایندگان مجلس و آقای
که مسئول فناوری اطلاعات و این جور حرفها بود ! که این
2 بزرگوار در سخنرانی خوب همدیگر ضایع کردند ! که بگذریم !
( به خاطر مسائل امنیتی ! )
بعدش هم مداحی برای روز مبعث که بیشتر غمگین بود تا
شادی آور ( البته اگه این کلمه خدای نکرده دور از عرفه ببخشید !)
بعدش هم اهدا لوح و تقدیر نامه و جوایز ( دلتون بسوزه من
هم لوح گرفتم
بعد هم رفتیم حرم
سوغاتی
بهمون گفتند بعد از ناهار اتوبوس هست برای بردنتون به دیار
اما ساعت 5 و نیم اتوبوس آمد ! و بهانه این بود که چون
تعطیلا 3 روزه بوده اتوبوس گیر نیومده ( این هم بهونه بنی
اسرائیلی ! نمیتونستید با همون اتوبوس که ما را آورد
قرار داد ببندید برای امروز(شنبه ) !
خلاصه با یه اتوبوس بدون کولر عهد قاقار میرزا راه افتادیم
به سوی شهر و کاشانه ! بگذریم از هممیهنان دیگه که
بلیط براشون جور نشده بود !
موقع رفتن حاج آقای زحمت کشیدن و ساکها را در
اتوبوس گذاشتند و به مزاح به فیلمبردار میگفتند از من
فیلم بگیر !
پ .ن در پست بعدی فقط یه حرفای در مورد این سفر
میزنم که در ذهنم نقش بسته !
نرید فردا بگید خوبه سفر دور دنیا در هشتاد روز نرفته ها!
آفرین دوستایه خوب ! به هر حال .... بگذریم !
نظرات دیگران ( ) |