سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در مزیت برنامه بریزی - یاغی
  •   در مزیت برنامه بریزی
  • خوب سلاممممممممممممممممممممممم
    پنجشنبه با بر و بچ رفته بودیم پارک ، هیچی جونم براتون بگه:
    یهو ساعت 12 شب زد به کلمون که پاشیم بریم جمکران ( من
    هشت سالی بود که نه جمکران رفته بودم و نه قم اما نمیدونم
    امسال با حساب این دفعه شده سه بار !) تا وسایلمون را جمع
    کردیم ساعت شد یک ، که راه افتادیم ! ساعت 3 جمکران بودیم
    البته مقداری توقف هم در یک استراحتگاه برای زدن بنزین داشتیم
    وگرنه زودتر میرسیدیم ( اینو گفتم که فردا کسی نگه توی سرعت
    کم اوردن!) تا رفتیم وضو گرفتیم و ... اذان صبح شد و نماز خوندیم
    یه استراحت 2 ساعته کردیم ( چون شب که اصلا نخوابده بودیم )
    گفتیم تا اینجا که اومدیم یه سر هم نیاسر بزنیم ، آبشارش را
    ببینیم ( هی بهمون میگفتند آبشار نیاسر را دیدید ، هی ما میگفتیم
    نه و هی کم میاوردیم ! دیگه گفتیم بزار بریم ببینیم ! حداقلش
    برای رو کم کنی خوب دیگه ! ) نیاسر که رسیدیم اول رفتیم آبشار
    را دیدم و بعد جاتون خالی ناهار را زدیم و بعد یه کم استراحت و
    بعد حرکت به سمت دیارمون ! اما به عوارضی کاشان - قم رسیدیم
    که چشمتون روز بد نبینه یهو عوارضی را رد کردیم که عوارضیه
    فریاد زنان گفت وایسید ! ما هم ماشین رو یهو نگه داشتیم ،
    ببینیم چی شده ( آخر هم نفهمیدیم عوارضیه چی کار داشت یا
    چون اون کاغذی که باید در عوارضی بعدی نشون بدیم را نداده
    بودیم یا اینکه دیده بود ماشینمون زرتش قمصور شده یا به
    اصطلاح بچه درسخونده ها خراب شده ! خلاصه خاموش کردن
    ماشین از ما روشن نشدنش از خود ماشین ! حالا شانس اوردیم دم
    عوارضی خراب شد وگرنه بیابون مرگ میشدیم ! زنگ زدیم
    امداد خودرو و بوکسل شدیم تا مرکزش توی قم ! هیچی ماشین
    که تا فردا تعمیر میشه ! نتیجتا در قم موند. ما هم سوار ماشین
    ما بقی بر و بچی که باهامون بودن شدیم و پیش به سوی دیار
    4تا عقب 2 تا جلو و یک راننده ! ماشین در شرف ترکیدن بود و
    هی دعا میکردیم پلیس را ماشین را نخوابونه ، چرا ؟ چون 2
    نفر جلو نشسته بودند و دیگه هم کمربند ایمنی جواب 2 نفر را
    نمیده که ! با بدبختی و صدمه رسیدیم دیار ، بگذریم که یه
    چند نفرمون هم با اتوبوس اومدند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    حالا اینا را گفتم که هر وقت میخواین یه جایی برید پا نشید
    یهو عزم سفر کنید یه روز برید ماشین را چک کنید ، سرویسش
    کنید ، وسایل نیاز به سفر را بردارید ، ما حتی آب هم برنداشتیم
    (قربونش برم این قم و کاشون هم که گرما بیداد میکرد ! در نتیجه
    فکر کنم اندازه 10 15 تومن نوشیدنی خریدم خوردیم ) و .....
    پ ن . حالا ما و بر و بچ فهمیدیم که برنامه ریزی چقدر خوبه
    فهمیدیم که آدم همیشه نباید فکراشو عملی کنه !
    پ ن . شما هم باید بدونید که نباید با خوندن این مطلب
    بگید چه ماشینه لگنی داشتن ، نه باید فکر کنید ماشین هرچی
    هم باشه امکان خرابیش هست
    پ ن . به هر حال این هم شد یه خاطره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  • نویسنده: یاغی(شنبه 86/6/10 ساعت 3:5 عصر)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • یک بوم و دو هوا
    اشک ها و لبخند ها
    آثار دموکراسی و دیکتاتوری حتی در بازی فوتبال !!!
    یه کلوم حرف حساب
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 417567
    بازدید امروز : 21
    بازدید دیروز : 4
  •   مطالب بایگانی شده

  • از افسانه تا واقعیت
    تابستان 1388
    پاییز 1388

  •   درباره من

  • در مزیت برنامه بریزی - یاغی
    یاغی
    منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور منم دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم

  •   لوگوی وبلاگ من

  • در مزیت برنامه بریزی - یاغی

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • رند
    حاج حشمت
    خط بارون
    نم نم بارون...
    راهنما
    کویر سبز
    نون والقلم
    ضحی
    مجله خبری متین نیوز
    طالب یار
    مسافر
    فرزند شهید
    نوشته های خط خطی...!!!
    کوثر
    وصله
    بوی باران ( حسرت سابق )
    از زندگی
    روزنوشته های من

    آدم ساده
    سپهران
    مریم
    بیدل

  •  لوگوی دوستان من























  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی