خلاصه رفتیم داخل شرکت ( البته جای معتبری بود وگرنه ما سرمون
را هر جا نمی دازیم پایین و بریم
! ) کسی که قرار بود کار ما را انجام
بده خودش دانشجو دانشگاه ما بوده بود
. با کلی چونه قرار شد بهش
40 هزار تومن بدیم
. چون استادمون از ما هفتگی کار میخواست ما
هم از ایشون هفتگی قرار شد کارمون را بگیریم . اما هر هفته انقدر
این جناب استاد از ما ایراد گرفت
و ما هم هیچی نمیتونستیم بهش
بگیم خصوصا که من یکی را حسابی میشناخت در نتیجه ما هم هی
میرفتیم پیش اون کسی که کار ما را انجام میداد در آخر طرف انقدر
کفری شد که به ما گفت کار شما مثل پایان نامه شده و باید مبلغ را
بیشتر کنم در آخر با چک و چونه 88 هزار تومن دادیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اون دوستم را گفتم که دم از وجدان و اخلاق حرفه ای میزد ! 2 یا 3
جلسه آخر بود که دید مثل خر تو گل ( که همون کارش باشه ) گیر
کرده
! در نتیجه اون هم اومد کارش را داد به همون طرفی که برای
ما کار میکرد و چون فوری میخواست تا کار را به موقع تحویل بده
طفلی 120 هزار تومن پیاده شد
! جالب اینجاست که نمره اش هم
از ما کمتر شد
! به هر حال مزیت دوست ناباب اینجا مشخص میشه
وگرنه حیوونی فکرش به اینجاها قطع نمیداد !
از اون یکی دوستم هم که گفتم مشروط شده ! خواهش و تمنا کردیم
که تو رو خدا نری توی خوابگاه بگی ( آخه خوابگاهیه این رفیقمون )
فلانی و فلانی رفتن برای روش تحقیق این کار و کردند ، چون یه خبر
بره توی یه خوابگاه تا بیاد بیرون میشه حکایت یک کلاغ چهل کلاغ !
بعدش هم اگه برسه دسته استاد این خبر ، برای اینکه از بقیه بچه ها
زهر چشم بگیره ، ما 2 تا را صد در صد محروم میکرد
! برای ما هم
خیلی اوضاع بدتر میشد چون ما با این حضرت استاد یه کلاس دیگه
هم داشتیم !
امروز رفتم دانشکده و دیدم به سلامتی نمره های این درس اومده
دیدم نمره ما 2 تا شده 18 . خیلی خوشحال شدم
، ارزش 88 تومن
را داشت . البته میدونم خیلی ها میگن نمره 10 یه نفر که خودش
این کار را کرده ، شرف داره به نمره شما 2 تا ، قبول میکنم
! اما
بعضی مواقع آدم یه کاری میکنه که فکر میکنه بهترین کار را توی
اون موقعیت انجام داده
! و اعتراف میکنم یه مقداری عذاب وجدان
دارم ! خصوصا وقتی بقیه همکلاسی ها ازمون میپرسیدن کارتون
به کجا رسیده و پرسشنامه را چطوری پر کردید و ما یه جوری
اونا را میپیچوندیم یه جوری خنده ام میگیره
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خلاصه اینم یه جور جوونی کردن دیگه !
نویسنده: یاغی(سه شنبه 86/6/13 ساعت 8:3 عصر)