امروز وقتی وارد دانشکده میخواستیم بشیم 3 یا 4 تا مامور حراست که به رضا زاده گفته بودن زکی ! دم در سفت و سخت وایساده بودن و کارت دانشجویی میدیدند ! ما هم شاکی رفتیم تو بدون توجه اما دوباره گفتند کارت نشون بدید ما هم با اکراه کارتمون رو در آوردیم ، وقتی رفتیم سر کلاس اعلامیه هایی را دیدیم روی صندلی ها که خبر از این میداد که از ساعت 12 ظهر در دانشکده تحصنه ! تازه دوزاریمون افتاد که چرا در بزرگ دانشکده را بسته بودند و سفت و سخت کارت میدیدن............................ ساعت 12 ظهر شد ما هم آماده شدیم که بریم تحصن ببینیم که ناگهان با صحنه ای مواجه شدیم ! حالا میگم ، در راستا اعتصاباتی که خرداد گذشته در دانشکده شده بود مبنا بر اینکه چرا اجازه انتخابات انجمن اسلامی داده نمیشود و بسیاری از دانشجو های آزادیخواه برای همین یا در زندان افتاده یا تعلیق شده بودند ، این تحصن امروز رخ داد ! به بچه هایی که برای دانشگاههای دیگه بودند و بچه هایی که تعلیقی بودند اجازه ورود داده نمیشد تا در اعتصاب شرکت کنند در نتیجه بچه ها به در دانشکده ما که میله های همچون زندان دارد و بین میله ها شیشه است حمله کرده و تمام شیشه های در را پایین آوردند و بچه ها هم که داخل دانشکده بودند کمک کردند میله ها را بالا آوردند و بچه ها از زیر میله ها وارد دانشکده شدند و دیگر حراست مستعسل شد !!!!!!!!!!!!!!! بچه ها از دانشکده پلی تکنیک شریف ، علامه ، خواجه نصیر، تهران... بودن و هر کدوم به نمایندگی اکثر بچه های دانشکده خودشون و دانشجویان زندانی شده دانشکده شون شروع به سخنرانی کردند و شعار دادند . قضیه طوری شده بود که آدمهای خونه های اطراف دانشکده بالای پشت بومها و دم در خونه هاشون اومده بودند تا بیشتر بفهمن چه خبره ؟! ماشین ها و آدمهای خیابون هم پشت در دانشکده مشغول نگاه کردن بودن تا اینکه نیروی انتضامی وارد عمل شد و روبروی دانشکده اسکان یافت و بعد هم لباس شخصی ها اومدند با بیسیم هاشون ! برگردیم دانشکده ، بچه ها عکس دانشجوهایی که زندانی سیاسی شده بودن را بالا گرفته بودن و پلاکاردهایی همراه داشتند و برخی هم پارچه های سفیدی به پیراهنشون دوخته بودن ! توی یه پلاکارد نوشته بود : احمدی نژاد دوستان ما را آزاد کن ! بچه ها شعارهایی از قبیل یار دبستانی من و رییس دانشگاه عزل باید گرددو چند تا شعار هم به ریاست جمهوری ( از وقتی اومدند روی کار ما نفهمیدیم روز دانشجو کی اومد کی رفت ! ) میدادند که ناگهان یکی از بسیجی ها با این شعار آخر مخالفت کرد که باعث درگیری بین دانشجوها و کتک کاری شد و تا اینکه ساعت آغاز به کار کلاسها بعد از ناهاری شروع شد بعضی از بچه ها رفتند سر کلاس ما هم چون 3 واحدی بود درس ناچارا و به زور دوستان اکیپ رفتیم که 5 دیقه ای نگذشته بود که صدای پاکوبی و دست وشعار بچه ها را در راهرو شنیدیم ما هم کلاسمون طبقه دوم و اولین راهرویی که پذیرای دانشجویان آزادیخواه بود ! دانشجوها شعار میدادن که دانشجو از کلاس بیرون آی اینجا دانشگاه نیست پادگان است ! و در کلاسها رو باز میکردن و بچه ها رو تشویق میکردند که از کلاس خارج بشوند و دانشجوها هم کم نزاشتند و تمام کلاسها رو تعطیل کردن حتی کلاسهای ارشد و دکترا هم تعطیل شد و فقط 3 کلاس منحل نشد اون هم شاید چون حضرات استاد تهدیدی کرده بودند !و دانشجوها تموم 4 طبقه دانشکده رو بالا رفتند و پای کوبیدند و دست زدند و شعار دادند و کارکنان دانشکده و اموزش و برخی از استادان فقط نظاره میکردن ! بچه ها از طرف دیگه از راه پله ها اومدن پایین و وارد بخش هیئت علمی شدن و در اتاقهای اساتید را که از پشت قفل شده بود میکوبیدند و میگفتند استاد فردا نوبت توست ( با توجه به اینکه برخی از اساتید دانشگاه ما رو به جرم سیاسی بودنشون اخراج کردن البته با ننگهای دیگه اخراجشون کردن ! ) و اسم اساتید رو بلند میگفتند و بهشون میگفتند چقدر سر کلاس برای ما حرف زدید از انقلاب فرانسه چقدر توی درسهامون از جنبش دانشجویی کشورهای دیگه شنیدیم حالا بیایید و جنبش دانشجویی ما رو ببینید اما دریغ از باز شدن یک در !!! شاید اساتید ما هم ترس نون داشتند و ..... در همین حین بود که خبر رسید لباس شخصی ها یکی از بچه هایی که در این تحصن شرکت داشته و به خاطر کاری از دانشکده خارج شده بود و سوار تاکسی شده رو گرفتند و به ناکجا آباد بردن با شنیدن این خبر دانشجوها به حیاط که چه عرض کنم نصفه حیاط دانشکده اومدن و بعد از یک دقیقه سکوت به خاطر دانشجویان زندانی تریبون آزاد گذاشتندو تا ساعت 3 مهلت دادن تا داشجویان دستگیری آزاد شوند و لباس شخصی ها بروند تا با امنیت از دانشکده خارج بشوند !!!!!!!!!!!!! جلوی در دانشکده پر از دانشجو بود تا احتمالا دانشجوهای آزادیخواه شناخته شده بتونند بدون دیده شدن توسط لباس شخصی ها خارج بشوند و ....... ما منتظر ماشین بودیم که بیایم خونه که خدا رو شکر هیچ ماشین خالی هم نبود ماشاء الله اکیپمون پر وپیمونه ! که ماشینهایی که رد میشدن از ما میپرسیدن چه خبره ما هم بلند جلوی لباس شخصی های بیسم به دست میگفتیم تحصنه البته بد جوری به ما نگاه میکردن وگرنه میخواستیم بگیم اینجا گوشت قربونی میدن تازه کباب شده اما حیف جیگرها سوخته !!!!!!!!!!!!!!!
پ.ن. اقا ما گوشی جدید گرفته بودیم هر چی دکمه فیلمبرداری رو میزدیم فیلم گرفته نمیشد بعدا فهمیدیم که باید محکم دکمه رو فشار میدادیم صحنه های ناب از دستمون رفت اما باز هم به قدر اکتفا فیلم گرفتیم ! اینم از شانسمون ! پ.ن. توی این هیرتی پیرتی چون کلاسمون رو منحل کرده بودیم باید هر گروهی میرفت توی اتاق استاد تا موضوع تحقیقشو مطرح کنه برای درس تکنیک ! ما هم گروهمون طبق معمول تنبل رفتیم و یه چیزی برای تحقیق گفتیم استاد هم که تیز از شانس بد ما ! محترمانه ما رو از اتاقش بیرون کرد البته ما بیشتر برای این دل و به دریا زدیم و بی موضوع رفتیم که حضورمون رو بخوریم !!! پ.ن . دانشجوها اعلام کردن تا به خواسته هاشون توجه نشه ، پلمپه انجمن اسلامی باز نشه و دانشجویان زندانی آزاد نشوند این تحصن ها ادامه داره روزهای قبل در دانشکده های دیگه بود این امکان هست که روزهای بعد هم در دانشکده های دیگه باشه ! اما چون دانشکده ما در این زمینه بچه هاش فعالترند ممکن است ادامه اش تا نتیجه در دانشکده ما باشه ! پ.ن . این تحصن امروز خفن تر بود به خاطر خودکشی دانشجوی دختر دانشگاه همدان در همین زندانهای ناکجا آباد و همچنین یورش به خوابگاههای دانشجویی در شب قبل توسط حراست دانشگاه برای پیدا کردن اعلامیه !
و یک سوال مگر ظلم قبلی با تلاش دانشجویی سرنگون نشد حالا هم اگر ظلمی باشد نباید ترسی از جنبش دانشجویی باشد ؟ تاریخ همه چیز را معلوم خواهد کرد و ظلم پابرجا نمیماند من این رو در کتابهای تاریخ مدرسه یاد گرفته ام !!!!!!!!!!!!!! پ.ن. اما دریغ که هیچ رسانه ی داخلی این اخبار را پخش نخواهد کرد ! اما در فلان کشور سکولار دانشجویی سرش را بخارد در این رسانه ها بازگو خواهد شد ! این هم یه جور امنتداری ! پ.ن . متنم طولانی شد ولی ارزش خوندن داره !!!
یاغی منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور
منم دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم