سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یک گزارش هولناک از سال 1757 - یاغی
  •   یک گزارش هولناک از سال 1757
  •                 گزارش هولناک زیر مربوط به آخرین ساعات زندگی یک محکوم به
                   مرگ در سال 1757 است که به توطئه برای قتل پادشاه فرانسه
                   متهم گردیده بود :
    مرد بدبخت محکوم شده بود که گوشت سینه ، دستها و پاهایش
    را جدا کرده و مخلوطی از روغن جوشان ، موم و گوگرد بر روی
    زخمهایش بپاشند . آن گاه می بایست بدنش به وسیله چهار
    اسب کشیده و چهار شقه شود و اعضای قطع شده را بعدا
    بسوزانند .
    یک افسر نگهبان گزارشی از اجرای مجازات را نوشته است :
    جلاد میله ای آهنین را در دیگی که پر از روغن جوشان بود فرو برد
    وسخاوتمندانه بر روی هر یک زخمها ریخت . آنگاه طنابهایی که بنا بود
    به اسبها بسته شود با ریسمانهای کوتاهتری به بدن مرد محکوم بسته
    شد . سپس دستها و پاهای محکوم هر یک به یک ، به اسب بسته ...
    اسبها سخت تقلا کرده هر یک از یک سو مستقیما یکی از دستها و پاها
    را میکشیدند و دهنه هر اسبی را یک جلاد در دست داشت . بعد از گذشت
    یک ربع ساعت ، همان تشریفات تکرار گردید و سرانجام ، پس از چندین تلاش
    ، ناچار شدند جهت حرکت اسبها را تغییر دهند ، به این ترتیب که اسبهای که
    در سمت پاها قرار دارند در جهت دستها قرار گیرند ، که آنها را از مفصل جدا
    می کرد . این کار چندین بار بدون موفقیت تکرار گردید . پس از 2 یا 3 تلاش ،
    سامسون جلاد و جلاد دیگری که از گازانبر استفاده میکرد هر یک کاردی از
    جیب خود در آورده به جای اینکه پاها را از مفصل جدا کنند بدن را از ناحیه ی
    ران ها بریدند ، هر چهار اسب تقلایی کرده و 2 ران را از جا در آورده به دنبال
    خود کشیدند ، یعنی اول ران سمت راست و به دنبال آن دیگری را . آنگاه همین
    کار را در مورد دستها ، شانه ها و چهار دست و پا انجام شد . ناچار شدند
    گوشت را تقریبا تا استخوان ببرند . اسبها سخت تقلا کردند و اول دست
    راست و بعد از آن دست دیگر را در آوردند .
    قربانی تا جدا شدن آخرین عضو از بدنش زنده بود .
    foucault,1979,pp.4-5 
    پ.ن. این کشور با این پیشینه تاریخی شده پرچمدار حقوق بشر
    اون موقع ما با اون پیشینه تاریخی حالا چی شدیم ؟ 
    ....
    پ.ن. تا دیروز که دنبال جزوه بودیم و حالا هم در تلاش برای خوندن
    در عظمت جزوه هام فقط همین رو بگم که اگه بدم به بازیافت شهرداری
    پاداشی بس بزرگ خواهم گرفت و
    .... این چند روزه هم فرصتی نشد
    بیام توی نت و فکر کنم دیگه تا آخر امتحاناتم هم نتونم بیام توی نت
    . از
    همه دوستانی هم که تو چند روز قبل و برای چند روز آینده به وبلاگم 
    سر زدند و میزنند ، ممنونم .



  • نویسنده: یاغی(یکشنبه 87/3/26 ساعت 1:32 عصر)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • یک بوم و دو هوا
    اشک ها و لبخند ها
    آثار دموکراسی و دیکتاتوری حتی در بازی فوتبال !!!
    یه کلوم حرف حساب
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 417555
    بازدید امروز : 9
    بازدید دیروز : 4
  •   مطالب بایگانی شده

  • از افسانه تا واقعیت
    تابستان 1388
    پاییز 1388

  •   درباره من

  • یک گزارش هولناک از سال 1757 - یاغی
    یاغی
    منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور منم دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم

  •   لوگوی وبلاگ من

  • یک گزارش هولناک از سال 1757 - یاغی

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • رند
    حاج حشمت
    خط بارون
    نم نم بارون...
    راهنما
    کویر سبز
    نون والقلم
    ضحی
    مجله خبری متین نیوز
    طالب یار
    مسافر
    فرزند شهید
    نوشته های خط خطی...!!!
    کوثر
    وصله
    بوی باران ( حسرت سابق )
    از زندگی
    روزنوشته های من

    آدم ساده
    سپهران
    مریم
    بیدل

  •  لوگوی دوستان من























  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی