چند روز تو نخ چندتا روشنفکر و سنت گرا رفتم بلکه بتونم
یه شباهتی توی این دو قشر مثلا در هر حال مناقشه
بیابم ؟! به هر حال بعد از کلی تلاش شبانه روزی به یه
شباهت رسیدم ( البته نه برای همشون ها برای فکر
کنم اکثریتشون ) ، هر دو ظاهر فریبند .
برخی از روشنفکرها ( در اصطلاح روشنفکر البته ) فقط
توی ظاهر و ادا و اطوارشون تریپ روشنفکری برمیدارند
و در عمل و در پس ظاهر از یک انسان بدوی بدترند (البته
نه به این شدت ، این طوری گفتم عمق فاجعه روشن بشه )
مثالش هم که برخی از همین اساتید دانشکده خودمون تازه
رشته ی ما که میگند هر کی توش هست عنده روشنفکره
بله دیگه هر چی بگندد نمکش میزنند وای از آن روز که بگندد
روشنفکر .....
برخی از سنت گراها که همه جوره ادعای تقدیس سنتها رو
میکنند اما فقط توی ظاهر ! مثلا در مورد سنت گرا هایی که
سنت رو به معنی دین میدونند وای که چه کارهایی در این
زمینه میکنند که همه میدونیم مثلا همون کارهایی که توی
عزای امام حسین (ع) دیدیم دیگه ؟ ولی وقتی پای عمل
میرسه از اون شارلاتان هاهستند که دومی ندارند ......
یا مثلا برخی از سنت گراهایی که سنت رو توی زندگی
ساده و علی (ع) وار ، برای مردم توضیح میدند اما خودشون
همین مدل گوشی موبایلشون رو اگه هر روز به روز نکنند
دچار افسردگی میشن ..........
عامه ی مردم هم لنگ در هوا موندن و کارهای این 2 گروه رو
تماشا میکنند و نمیدونند به چه سازی برقصند برای همینه که
آنومی (از خود بیگانه شدن یا دوگانگی یا همون چند رنگی ) توی
جامعه موج میزنه !!! شایداین امر به دلیل اینکه این 2 دسته
بیشتر در ارتباط با مردم هستند .
پ.ن. البته حالا که فکر میکنم ، میبینم زیاد هم پیدا کردن این
شباهت به تلاش شبانه روزی نیاز نداره !
پ.ن. این روزا احساس میکنم این قافله عمر خیلی پر شتابتر
از اونی که شاعر میگه داره میگذرد .
پ.ن. قربون حواس جمع امروز وبلاگ یکی از دوستان رو میخوندم
دیدم از تولد وبلاگش نوشته ، یهو یادم افتاد یک هفته از یکسالگی
وبلاگ من هم گذشته ( البته با تقلب و دیدن تاریخ اولین
نوشته ام )
نظرات دیگران ( ) |