این متن رو خیلی وقت پیش میخواستم بنویسم ولی انقدر کار پیش
میومد و هی به فردا واگذار میشد تا رسید به امشبی که از این
موضوع یه چند وقتی گذشته ولی مینویسم ، خیالی نیست
چند روز پیش شاهد بودیم که رسانه ها مون جنجالی بپا کردند که
جورج خان گفته اشتباهی که من کردم حمله به عراق بود و ....
حالا من کاری به این ندارم که واقعا اشتباه کرده یا نکرده و این جور
حرفا ... ولی پیش خودم نشستم خوب فکر کردم که آیا تا حالا شده
یکی از دولتمردان کشورمون بیاد بگه من فلان اشتباه رو کردم و ...
من که به نتیجه ایی نرسیدم ؟! به هر حال همه ما آدمیم و جایزالخطا
ولی گویا یا این آقایون جرات باز گو کردن ندارن یا انقدر ما عقبیم که فقط
باید دست و پا بزنیم برای زندگی و اصلا فرصت اشتباه کردن نداریم ؟
یا اصلا اشتباه نکردن ( که من این یکی رو بعید میدونم )
به نظرم اگه اشتباه کردیم یا باید شجاعانه اون اشتباه رو بپذیریم با تمام
عواقبش و یا متوسل به دعا گربه سیاهه نشیم ...
پ.ن. چند روز پیش ( اگه این واژه چند روز پیش نبود من چیکار میکردم ؟)
داشتم چندتا از وبلاگها و پیامهاشون رو میخوندم همینطوری هاج و واج موندم
یه وبلاگ از امریکا خوب نوشته بود یه عده ای در بخش کامنتها بهش فحش
داده بودند و یه وبلاگ از امریکا بد نوشته بود و دوباره یه عده توی بخش کامنتها
اومده بودند و بهش فحش داده بودند ... به نظرم امریکا یه ساندویچ همبرگر
که باید همبرگش رو خورد و اون کاغذ دورش رو پرتاب کرد توی سطل ، خیلی
ساده باید اون چیزی که خوب هست رو پذیرفت و اون چیزی که بد هست
رو نباید پذیرفت ، خیلی بیطرفانه ( یکی نیست بگه این رو خودت تنهایی گفتی ؟ )
نظرات دیگران ( ) |