یاغی - یاغی
  •   چوب معلم گل است !!!!
  •                 این ترم هم باز دوباره با استادی اجبارا کلاس داریم که 2 سال اعصاب
               من یکی رو بد خورد کرده ! همین ترمی که تموم شد هم من با ایشون
    کلاس داشتم و دوباره حال من و یکی از دوستان توی اکیپمون رو بد گرفت
    بله داستان این طوریه که :
    این استاد سر بعضی از کلاس هاشون مراسم با شکوه حضور و غیاب رو
    ندارند (خصوصا کلاس هایی که بعدش دوباره کلاس دارند رو ، حضور و غیاب
    انجام نمیدهند ! ) ما هم که میدیدم بودن و نبودن سر کلاس فایده ای نداره
    دودر میکردیم البته اگه 3 بار نمیومدیم اما 1 بار که میومدیم بشینیم برای اینکه
    چهره ها رو بشناسه ! خلاصه این روند ادامه داشت تا آخر ترم ، ایشون هر
    ترمی یک مشت تحقیق واسه دانشجو ها میاره ، این ترم هم تحقیقی که داده
    بود ترجمه مقاله هایی بود که مرتبط با درس بود و بعد هم کنفرانس سر کلاس
    ما هم خواستیم زرنگی کنیم گفتیم میریم یه روز توی اتاقشو ترجمه ها رو میدیم
    که نه کنفرانس بدیم و نه اگه مقاله ها چرت و پرت بود سر کلاس لو نریم !!!!!
    جونم واسه تون بگه که 1 هفته دیگه مونده بود که ترم تموم بشه که من و
    دوستم که میدونستیم این حضرت استاد سشنبه ها صبح زود می آیند
    دانشکده ، تحقیق هامون رو دستمون گرفتیم و فکر کنم ساعت 7 بود ، رفتیم
    دم اتقشو در زدیم ، تا من گفتم سلام استاد صبح تون بخیر و تحقیق ام رو
    بهش دادم ، یهو انگار جن دیده باشه ، شروع به داد و بیداد کرد که تو چند
    جلسه است نیومدی سر کلاس 8 جلسه است 10 جلسه است و خلاصه
    گفتش برو بیرون تو حذفی حالا دوست من هم بغل من وایساده دریغ از یه
    جمله حرف ! هیچی ما اومدیم بیرون و دپرس حالا تا شب هم کلاس داریم
    دوستم گفت بیا یه بار دیگه بریم توی اتاقش من بهش گفتم این استاده
    وقتی اعصبانی میشه هر کاری ازش بعیده ها اما قبول نکرد و من رو خام
    کرد و هیچی دوباره رفتیم دم اتاقش ، در اتاق نیمه باز بود گفتم استاد وقت
    دارید با حال عصب گفت نه ،ولی من هم زدم به سیم آخر و رفتم توی اتاقش
    گفتم استاد شما که اصلا حضور و غیاب نکردید ، چطور که من جزو حذفیات
    هستم و خیلی از بچه ها مثل من بودند حذف نیستند ؟ گفت زیاد دلت نسوزه
    دارم اونها رو هم حذف میکنم ، گفتم استاد اصلا هیچ کس رو حذف نکنید و
    فقط من رو حذف کنید مشکل من که این نیست ! من میگم شما حضور و غیاب
    نکردید چطور میگید من حذفم ؟ یهو دیدم استاد داغ کرد و به من گفت برو بچه
    انقدر پرو بازی در نیار برو بیرون من هم در کمال آرامش گفتم ممنون استاد ،
    لطف کردید که دوباره گفت برو انقدر پرو بازی در نیار ! من و دوستم اومدیم
    بیرون و به دوستم گفتم تو چرا هیچی نگفتی ؟ طبق معمول من دوباره گوشت
    قربونی شدم اما دوستم میگفت من اسم حذفیاتی که نوشته بودو دیدم اسم
    ما 2 تا نبود . 2 یا3 ساعت بعد یکی دیگه از بچه های اکیپ گفت تحقیق هاتون رو
    بدید به من زیر تحقیقم میزارم و بهش میدم ........... که ای کاش این کار رو نکرده
    بودیم ..................................
    پ.ن. دیدم طولانی شد گفتم ادامه اش رو توی پست بعدی بنویسم



  • نویسنده: یاغی(چهارشنبه 86/11/17 ساعت 11:44 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   یه نفس راحت
  • دیگه دیروز امتحاناتمون تموم شد البته قرار بود زودتر تموم بشه که
    دیگه همه مستحضرید که چرا نشد که بشه !!!
    خواستیم عقده این چند روز توی خونه نشستن و درس خوندن رو
    یه جوری حلش کنیم ! خلاصه تصمیم گرفتیم با بچه های اکیپمون
    بعد از امتحان بریم تفریح ( البته از نوع سالمش ها ) . امتحان رو که
    دادیم با اندکی الافی در محیط واقعا علمی دانشکده !!! رفتیم اول
    امامزاده صالح بخاطر زیارت و خواهش و التماس برای نیفتادن ؟!
    بعد از زیارت رفتیم یه ناهار توپ زدیم و بعدش هم رفتیم سینما که
    از شانس ما هم دیروز شنبه بود و بلیط نیم بها ، اینه دیگه ! اسم
    فیلم رو نمیگم ولی فیلم بدی نبود البته هنوز سینما رو به سرحالی
    اکران فیلم اخراجی ها ندیدم ؟ در باره ی فیلم های فجر هم توضیحی
    نوشته بود که فقط داغ دل ما رو از نیافتن این بلیط تازه کرد ؟!
    پ.ن. امتحان آخر خوب بود اما استادش از قبل از امتحان بدجوری
    حال من و یکی از بچه های اکیپ رو گرفت دیروز هم بعد از امتحان
    بعد حالگیری کرد ، خوشی خوب دادن امتحانو رو ازمون گرفت ، اصلا
    من نمیدونم چرا 2 سال ما با این استاده کلاهمون رفته توی هم
    هر ترم یه بساطی واسه ما راه میندازه ! همین استاده است که
    توی پست آش نخورده دهن سوخته از شون نوشتم ، حالا توی
    پست بعدی ماجرای این ترم و با این استاد مینویسم !!!!!!!!!
    پ.ن. یه شعار هم برای پارسی بلاگ ساختم که به بعضی بچه ها
    گفته ام اما این دفعه هم بهش مهلت میدم اما اگه دفعه بعد دوباره
    اینطوری خراب شد توی وبلاگم براش مینویسم، یعنی چی هر روز هر
    روز این سایت خرابه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


  • نویسنده: یاغی(یکشنبه 86/11/14 ساعت 7:28 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

  •   کاوه ای پیدا نخواهد شد امید ، کاش اسکندری پیدا شود
  • یه هرز گاهی که از جلوی مجلس رد میشم میبینم که چقدر این ساختمون
    جوون ، اندوهگینه ! میخوام فریاد بزنم بابا جوونی گفتن و... بپا خیز که تو اگه
    تحرک نداشته باشی و شاد نباشی ، کی باید شاد باشه ؟ شاید هم میبینه
    نمیتونه مثل جوونی های پدرش ( ساختمون قدیمیه مجلس ) باشه که این همه
    آدم بزرگ و وقایع بزرگ رو به خودش دیده !
    انقدر ساکته که آدم فکر میکنه هیچ کس مهمون دلش نیست ، پس چرا این همه
    گارد حفاظت داره این صدف خالی از مروارید !
     چقدر هم کثیف شده نمای ساختمونش ،مگه نمیشورنش ؟ ساختمون های بی اصل

    و نصب رو یه هرزچندگاهی آدم میبینه  نظافتچی ها دارند میشورنشون ، زشته این

    ساختمون با این همه اصل و نصب با کلاس ، شستشو داده نشه ! نمیدونم شایدهم

    بسکه ارتفاعش بلنده ، نظافتچی ها میترسند بیفتند ، برای همین طرفش نمیرند !!!
    پ.ن. درگیر امتحانم و نه میتونم زیاد آپ کنم و نه میتونم به دوستانی که لطف میکنند
    سری بزنم از باب احوالپرسی ،اما چون همه تجربه امتحان پس دادن رو داریم 

     یه جورهایی هم رو درک میکنیم ( تا باشه از این امتحان پس دادنها وای از
    اینکه توی امتحان بزرگتر آدم بیفته و نتونه با موفقیت بیاد بیرون ؟! )



  • نویسنده: یاغی(شنبه 86/11/6 ساعت 7:47 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   ایران و سکولار شدن یا نشدن ....
  • در مورد سکولار شدن در ایران بحثهای زیادی مطرح شده که در نهایت
    منجر به 3 دیدگاه شده است :
    دیدگاه اول مطرح میکند که چون ایران یک کشور عقب مانده است و
    در زمینه توسعه و نوسازی و ... از غرب الگو گرفته است در نتیجه
    بروز سکولار شدن در ایران نیز مانند سایر پدیده های غربی اجتناب _
    ناپذیر است و این گروه به تبیین مسائل سکلار شدن در ایران میپردازن
    دیدگاه دوم ، مخالف دیدگاه اول است و بیان میکند سکولار شدن
    ایران اتفاق نمیفتد اما هیچ دلیل و برهانی برای گفته خودشون مطرح
    نمیکنند و فقط میگویند اتفاق نمیفتد
    دیدگاه سوم حالت بینابینی دارد و مطرح میکند که باید واقعیت های
    اجتماعی را ببینیم و دست به مقایسه علمی بین جامعه ایران و
    جوامع غربی بپردازیم و تفاوتها و تشابهات این دو جامعه را بیان کنیم
    بخاطر اینکه سکولار شدن پدیده ذاتی دین نیست و در اختلاط با سایر
    پدیده های اجتماعی و سیاسی و... بوجود می آید .
    چند قضیه شرطیه برای بوجود آمدن و یا نیامدن پدیده سکولار شدن :
    (البته این شرطی ها از دیدگاه سوم است )
    1. جامع غرب دین را محدود کرد و نتیجه این محدودیت ایجاد سکولار
    شدن بود اما در ایران چون نظام سیاسی مبتنی بر دین است این
    محدودیت ایجاد نمیشود اما نبود محدودیت نشانه ی سکولار شدن
    نیست و از نظر پیتر برگر در نهایت این نظام سیاسی است که باعث
    ایجاد یا مانع سکولار شدن میشود ........
    2. مبارزه کلیسا با علم و عقل گرایی نیز یکی ازدلایل سکولار شدن
    جوامع غربی شد که اگر این مبارزه وجود نداشت امکان اجتناب پذیر
    بودن سکولار شدن وجود داشت اما در اسلام داریم که از گهواره تا
    گور دانش بجو که دیگه نیازی به توضیح نیست ............
    3. در دینداری ایدئولوژی اگر نظام ایدئولوژی بسته باشد ، شرایط برای
    سکولار شدن فراهم می شود اما اگر نظام ایدئولوژی باز و پویا
    باشد و از معرفتها  و دانشهای مختلف استفاده کند و برای علم احترام و
    ارزش قائل شود و خود را نیازمند تمام ابعاد جامعه بداند و فکر نکند که
    حرف آخر را خودش باید بزند در نتیجه در این شرایط امکان ایجاد سکولار
    شدن وجود ندارد ......
    4. تقدس زدایی نیز یکی از عوامل سکولار شدن است . که این گونه
    تقدس زدایی که در جامعه غرب وجود داشت در ایران ایجاد نشد بخاطر
    حاکمیت سیاسی دینی . اما همان طور که تقدس زدایی باعث ایجاد
    جریان سکولار شدن میشود ، تقدس زایی (ایجاد تقدس کاذب ) هم
    باعث ایجاد سکولار شدن میشود . اگر دایره ای دور پدیده های دینی
    کشیده شود که جامعه نتواند به آنها نزدیک شود ، حال اگر این تقدس زایی
    درست باشد یا نباشد ، نهایتا منجر به ایجاد جریان سکولار شدن میشود ....
    پ.ن. اینجاست که ضرب المثل قشنگ ایروونی صدق میکنه :
    که نه به این شوری شور نه به این بی نمکی . پس فقط حد اعتدال
    پ.ن. دیدم قضیه جدی شکلک نذاشتم !!!

  • نویسنده: یاغی(سه شنبه 86/10/25 ساعت 8:1 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   آقای رئیس جمهور ؟
  • انتخابات ریاست جمهوری کیه ؟! از الان احساس میکنم یکی از
    کاندیدها ، داره تبلیغاتشو زودتر شروع میکنه !  جناب رئیس
    جمهور رو میگم . یه 2 یا 3 هفته ای هستش که ایشون همش
    اجرا دارن در کانالهای تلویزیون ؟ یه روز میان صحبتهاشون رو با
    درصد و رقم مطرح میکنند که فقط قشر خاصی متوجه میشه
    کانال تلویزیونی که دانشگاه نیست ؟ همه جمع اند از باسواد
    روستایی تا بی سواد شهری ! باید یه جوری گفت تا همه
    بفهمیم !!! یه روز دیگه میایند و میگن من نمیتونم بودجه رو کامل و واضح
    توی تلویزیون مطرح کنم که چی کجا میره ! معلوم که دیگه حال
    و اوضاه این مملکت گل و بلبل چی میشه ؟ یعنی چی که
    نمیتونید ؟ ؟؟؟
    توی صحبتهاشون مطرح میکنند مدام که ما با مجلس مشکلی نداریم
    حالا گیریم که داشته باشیم ، مگه چی میشه ؟ همین
    فرانسه ، همین مهد به اصطلاح آزادی! ریاست جمهوریش با
    مجلسش همواره احزاب مخالف هم هستند .
    ای کاش صحبتهای قبل از ریاست جمهوری هر کسی که بعدا
    رئیس جمهور میشه را ، هر سال بعد از ریاست جمهوری ، طرف
    بزارند و خودش رو دعوت کنند و بگن الوعده وفا ، توضیح بده
    چی کار کردی ؟ مثلا میخواستی قیمت ملک رو یکی کنی ! بله
    یکی شد ! ملک پایین شهر شد هم اندازه ملک بالای شهر ، قیمت
    ملک منطقه مرغوب هم شد تا جهنم !!! البته تا جهنم که برای من
    گناه کار راهی نیست ، من این مسافت رو برای از ما بهتروون میگم !
    و خیلی چیزهای دیگه که مجالی برای گفتن نیست !
    پ.ن. نمیدونم چقدر این گفته درسته ولی گفته رو میگم :
    1 ماه پیش بود که فکر کنم آقای رئیس جمهور مصاحبه تلویزیونی
    زنده اجرا کردند و چقدر قبلش تبلیغات راجع به این مصاحبه راه
    انداختن ! ولی یکی از افرادی که همون طرفها بود میگفت این مصاحبه
    زنده نبود و شب قبلش ضبط شده بود !!!
    پ.ن. چقدر این چند روزه توی سر و مغز خودم زدم و بیداری شب
    رو تحمل کردم و از خواب شیرین صبحگاهی گذشتم تا آماده بشم
    برای امتحان که امروز اعلام کردن افتاده از اول بهمن ! البته امروز
    خوابگاه پسرها تحصن بود که ما تعطیلی میخوایم ؟ به بچه های
    خوابگاهی گفتن هر کی میتونه جمع کنه بره ولایت چون امکان داره
    گاز خوابگاه ها قطع بشه ؟! بیچاره دیگه این بچه ها ...........
    پ.ن . الان داره برف میاد و من در کنار پنجره نشستم و خودنمایی
    این برف رو میبینم ویاد یه ضرب المثل می افتم ،
    زمستون میره و رو سیاهیش به زغال می مونه


  • نویسنده: یاغی(شنبه 86/10/22 ساعت 12:42 صبح)

  • نظرات دیگران ( )

    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >

  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • یک بوم و دو هوا
    اشک ها و لبخند ها
    آثار دموکراسی و دیکتاتوری حتی در بازی فوتبال !!!
    یه کلوم حرف حساب
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 418391
    بازدید امروز : 16
    بازدید دیروز : 19
  •   مطالب بایگانی شده

  • از افسانه تا واقعیت
    تابستان 1388
    پاییز 1388

  •   درباره من

  • یاغی - یاغی
    یاغی
    منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور منم دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم

  •   لوگوی وبلاگ من

  • یاغی - یاغی

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • رند
    حاج حشمت
    خط بارون
    نم نم بارون...
    راهنما
    کویر سبز
    نون والقلم
    ضحی
    مجله خبری متین نیوز
    طالب یار
    مسافر
    فرزند شهید
    نوشته های خط خطی...!!!
    کوثر
    وصله
    بوی باران ( حسرت سابق )
    از زندگی
    روزنوشته های من

    آدم ساده
    سپهران
    مریم
    بیدل

  •  لوگوی دوستان من























  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی