یاغی - یاغی
  •   تولد یه عاشق
  • امروز هم تولد یه عاشق از عاشق های خدا بود . امروز خیلی ها
    در مورد حضرت علی (ع ) گفتند ، از روز پدر گفتند ، اما من می_
    خواهم به خدا یه حرفی بزنم که تو گلوم گیر کرده : خدایا خوش
    به حالت چه مردان و زنان خوبی شدن عاشقت ، من بهت حسودیم
    شد . البته از حق نگذریم که تو زیباترین ، مهربونترین ، باوفاترین
    بزرگترین معشوق نه تنها این دنیا ، بلکه همه جا هستی ، خدایا
    دست ما هم بگیر ،‏آخه امروز من هم گفتم ، یا علییییییییییییییییی

  • نویسنده: یاغی(شنبه 86/5/6 ساعت 7:56 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   مسافرت نصفه روزه
  • دیروز رفتیم امامزاده داوود . زیاد مایل به رفتن نبودم ، الان اگه
    مادر بزرگم این را بشنفه میگه بچه اینو نگو خدا قهرش میگیره!
    خلاصه این تور نیم روزی از طرف اداره بابام بود ! یه خورده با
    همکاراش هم آشنا شدیم . وقتی برگشتیم ، احساس کردم
    بهم خوش گذشته در نتیجه احساس صبح را فراموش کردم !
    برگشتنه هم بهمون یه پرسشنامه دادند ، که سوالاش در
    مورد وسیله حمل و نقل و آیا غذا خوب بوده و این جور چیزها
    بود .
    تازگی ها دیگه دوست ندارم برم مسافرت ( البت بگذریم که
    تقریبا دیگه نصف بیشتر ایرون را گشتم ) اما این خواسته ام
    را کمتر جایی میگم چون بعدا نمی خوام بشنوم که دیگران
    بهم بگن بی روشنفکر ! خوب انگار تازگی ها مسافرت هم
    شده یه جور ژست . مثلا طرف عمرا سر در نمیاره این جا
    قبر سعدی نه حافظ اما میره در آرامگاه همچین متفکرانه
    می ایستد که بقیه فکر میکنند طرف یه عمر سعدی
    شناسه ! یکی را میشناختم که رفته بود تخت جمشید
    شروع کرده بود به بوسیدن ستون های باقی مانده از این
    کاخ ، آدم های که دیدنش فکر کردن بابا چقدر طرف حس
    وطن دوستیش غوغا کرده بعدا ازش پرسیدن ، فکر کرده
    چون این همه آدم این جاست و دست به ستون ها میزنند
    و اونا را تحسین میکنند ، این جا یک زیارتگاه یه جور از اون
    بتهای که ایرونی ها میپرستند !!!!!!!!!!!!!!!!

  • نویسنده: یاغی(جمعه 86/5/5 ساعت 7:31 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   دیدار
  • دیروز دوستان قدیمی باز هم دور هم جمع شدیم . 17 سال که
    با هم دوستیم ( چشم نخوریم ) قرار گذاشتیم از این هفته ‍،
    یک روز در هفته با هم بریم تهران گردی البته این عمل ما با ول
    گردی فرق میکنه در نتیجه جزو طرح جدید نمی شیم !!!!!!!!!!!!!
    فکر میکنم دنیا چقدر کوچیکه انگار همین دیروز بود که با هم
    دوست شدیم . به قول شاعر : این قافله عمر عجب می گذرد
    اما مهمتر اینکه این دوستی را ادامه بدیم تا اون ته ته ته دنیا

  • نویسنده: یاغی(چهارشنبه 86/5/3 ساعت 9:21 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   این هم از مربی ایرانی
  • یادم هست آقای خیابانی در آغاز این مسابقات ، جام آسیا
    گفتند ما توانستیم با مربی ایرانی در والیبال جوانان سوم
    شویم ، پس چرا نتوانیم با مربی ایرانی در فوتبال مقام بیاوریم!
    حالا که اوت ( حذف ) شدیم ! یادم میاد دور گذشته این مسابقات
    چهارم شدیم ( با اجازه میخواهم مقداری حرف بی تربیتی بزنم )
    پدر مربی خارجی را در آوردند که چرا ما چهارم شدیم ؟ حالا این
    مربی ایرونی رو تحویل بگیرید ! همین آقا پدر برانکو را در آورد که
    چرا آقای عنایتی را که آقای گل باشگاه های ایران است را به
    تیم ملی دعوت نمی کند ؟ بفرما ، اقای قلعه نوعی این هم از
    عنایتی هیچ کاری نکرد تو زمین ! چرا بیرون گود نشسته بودید
    و در بحبوحه ای که تیم ملی می خواست برود بازی های جام
    جهانی انقدر مته به خشخاش زدید و هی گفتید لنگش کن !!!
    حالا که خودتون رفتید تو گود ، دیدید کار هر مرد نیست خرمن ....
    پیشنهاد می کنم فیلم مستند میلاد صدر عاملی رو در مورد
    برانکو و تیم اعزامی به جام جهانی است ببینید . اشک برانکو
    را در آوردند با اون بلایی که سر برانکو آوردند اگه بخواهیم بدون
    تعصب برخورد کنیم ، باید امیر خان را اعدام کنند !!!!
    دانشگاه ما این فیلم را نشون داد و آقای چلنگر را نیز همراه چند
    نفر دیگر دعوت کرده بودند . آقای چلنگر می گفت خیلی از
    بازیکنان بودند که پول به روز نامه ها میدادند که روزنامه ها بنویسند
    که چرا این بازیکن در اردوی تیم ملی نیست !!! ایشون میگفتند
    اصلا بین بازیکنان در رختکن دعوا نمیشد !
    همین عنایتی که انقدر ادعا می کرد ،تو تیم باشگاهی اش در
    امارات هیچ کاری نکرد نمیدونم چرا آوردنش درتیم ملی . شایدم
    قلعه نوعی می خواسته بگه حرف حرف منه !
    چند نکته خنده دار دیشب در مورد این مسئله در صدا و سیما
    شنیدم:
    فردوسی پور گفت ما نباختیم فقط در ضربات پنالتی بازی را
    واگذار کردیم
    امیر خان گفتند تقصیر من بود که باختیم ! بله امیر خان تقصیر
    شما بود که استقلال هم نرفت به بازی های جام باشگاه های
    آسیا ! البته مهم نیست یه چند هزار دلاری خسارت دیدیم
    گذشته از خسارات معنوی !!!
    پیشنهاد:
    خواهشا دیگه برای بازی های مهم ، نریم با تیم غنا و مالدیو و
    ... بازی کنیم چون فقط خودمون را گول میزنیم
    چرا مربی خارجی دعوت نکنیم ، وقتی نمی تونیم از پس یه کار
    بربیایم ، چرا از کسی که بلد دعوت نکنیم هم باعث باختن
    نمیشه ، اگه هم بشه به صورت آبرو ریزی در نمیاد هم یاد میگریم
    که چه جوری باید مربی گری کرد
    همین ژاپنی ها که ناسیونالیسم قوی دارند چرا از مربی خارجی
    دعوت میکنند ؟ چون ارزش پول رو میدونند ، میدونند اگه یه خورده
    بیشتر خرج کنند 2 برابر سود میکنند !
    دوست دارم صحبتم را با کلام مولا علی (ع) تموم کنم :
    ایشون می فرمایند تعصب بیش از حد بر روی هر چیزی چشم
    انسان را بر روی واقعیتها میبندد . یا علی

  • نویسنده: یاغی(دوشنبه 86/5/1 ساعت 6:31 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

  •   جشن تولد
  • جمعه شب جشن تولد پسر دایی ام بود . خیلی خوش
    گذشت . آدم هر وقت جشن تولد میبنه هوس می کنه
    برای خودش هم جشن تولد بگیره اما بعد از یه خورده
    تفکر ، پشیمون میشم ، چون جشن تولد برای کسانی
    خوبه که سنشون کم باشه یا خیلی کهن سال باشند.
    بزرگا پول دادند و ما بچه ها اسباب بازی . من به پسر
    دایی 4 ساله ام یک سوسمار دادم البته شوهر خاله ام
    گله کردند که چرا واقعی نیست .
    با خانم دایی ام قبلا رفته بودیم کیک سفارش بدیم که بعد
    از 3 دور دیدن آلبوم سلیقه من قالب شد و طرح کیک
    شد شکل یک دلقک .
    کلا مزایای مهمونی اینه که میشینی ازت پذیرایی 
    میکنند اما بعد از یه مدتی آدم عذاب وجدان میگیره و
    یه تعارف به صاحب خونه میزنه که اگه کاری داری بیام
    کمک و صاحب خونه که انگار مدتها قبل منتظر این جمله
    بوده با کمال میل تعارفت را میپذیره !!! 

  • نویسنده: یاغی(یکشنبه 86/4/31 ساعت 12:6 عصر)

  • نظرات دیگران ( )

    <   <<   21   22   23      >

  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • یک بوم و دو هوا
    اشک ها و لبخند ها
    آثار دموکراسی و دیکتاتوری حتی در بازی فوتبال !!!
    یه کلوم حرف حساب
    [عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 418401
    بازدید امروز : 6
    بازدید دیروز : 20
  •   مطالب بایگانی شده

  • از افسانه تا واقعیت
    تابستان 1388
    پاییز 1388

  •   درباره من

  • یاغی - یاغی
    یاغی
    منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور منم دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم

  •   لوگوی وبلاگ من

  • یاغی - یاغی

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • رند
    حاج حشمت
    خط بارون
    نم نم بارون...
    راهنما
    کویر سبز
    نون والقلم
    ضحی
    مجله خبری متین نیوز
    طالب یار
    مسافر
    فرزند شهید
    نوشته های خط خطی...!!!
    کوثر
    وصله
    بوی باران ( حسرت سابق )
    از زندگی
    روزنوشته های من

    آدم ساده
    سپهران
    مریم
    بیدل

  •  لوگوی دوستان من























  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی